شعر برای موهای بلندت
بگو چند صبح دیگر چوبه های دار را خواهیم شمرد، چرا که روسری دخترم شده حالا زنجیری، شکنجه پنهان ، چقدر مهم شده، موهای زنها در تاریخ ، در جغرافیا ، در خیابانهای تهران، عصر ، عصر بی کسی، عصر پیام کوتاه است اما موها بلند ، روسری ها خنجری شده اند که دلبرانه از پشت سر در قلبهای جوان فرود میآید. میدانی نام مادرم را از یاد برده ام ، همه کلمه ها نامش هستند بجز آزادی، بگو با من ، اگر خسته شدم ، آیا مادرم خواهد گرفت در آغوشش مرا تو گفتی نامش نیست آزادی.
نظرات
ارسال یک نظر