۱۴۰۳ تیر ۲۷, چهارشنبه

عنوان شعر: نور چوبه دار

 نور چوبه دار - علی پیرمحمدی


ظلمت، تاریکی، سرتا سر شب باز هم ظلمت ، نور پنهانی دا ر! آی مهربان طناب دار  ، اهتزاز ظلم نیست یارای تماشایش چشمم! بیاویزم به کجای این شب بی فانوس ،اصلا بیا و بگو از آن زن غمگین که فایلهای شادی می فروخت ، گفت گریه نکنید دختران ایران زمین ، آینده شما ، فال ما پرسیدیم همه ندانست که نگفت که شاید بود زندگی ، جایی برای شاد بودن ، که برقصیم که بخندیم که نگوییم اصلا" دلمان آزادی می‌خواهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

شعر ""روایت رسمی"" 16.07.2025

  تاریخ را آن‌ها نوشتند با جوهری از خون و صفحاتی از پوستِ فراموشی. نوشتند: «مردم، خائن بودند.» اما کسی نگفت چرا خیابان‌ها پر از جنازه‌های بی...