۱۴۰۳ شهریور ۴, یکشنبه

شعر تحت عنوان آزادی در پرانتز((علی پیرمحمدی))

 می نویسم، واژه، جمله

باید مرگ را داخل پرانتز بنویسم!

این روزها دخترها می بافند موهایشان را!

صدای بوسه میاید از تمام ساختمانهای بلند تهران!

دخترکی که میان جمعیت گم شده؛ به پلیس گفت نامش ازادی است!

خبرها تکراری است، دخترها از پشت بام لیز می خورند، دکترها خودکشی می کنند؛ روزنامه نگارها مفسد فی‌الارض شده‌اند،

حاال تو بگو چه کنم من؟

با این پرچم غمگین قلابی


؟!!!

۲ نظر:

شعر ""روایت رسمی"" 16.07.2025

  تاریخ را آن‌ها نوشتند با جوهری از خون و صفحاتی از پوستِ فراموشی. نوشتند: «مردم، خائن بودند.» اما کسی نگفت چرا خیابان‌ها پر از جنازه‌های بی...