۱۴۰۳ شهریور ۱۳, سه‌شنبه

شعر (( پایان ظلمت))


 



**در این ظلمت که هر سو بند و زنجیر به پا دارند**  

جهان گر غرق در خون شد، دل  بیدار می‌ماند

شب تاریک ظالم را، سحر نزدیک می‌دانم  

که هر خونین‌دل آزاده، امیدی در نوا دارد

بنا کردند دیوار ستم با دست بیدادش  

ولی این خانه‌ی ظلمت، به زودی در فنا باشد.

بر آی از خواب غفلت ای دل و فریاد حق سر ده  

که دستی در پس این پرده، تیشه‌ای بر ریشه‌ها دارد

چو در طوفان ستم دیدی جهان را غرق در خواری  

به یاد آور که این ظلمت، سرانجامش فنا دارد.





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

آزار روانی در محیط کار برای زنان در ایران: چالشی پنهان و جدی

 آزار روانی در محیط کار برای زنان در ایران: چالشی پنهان و جدی مقدمه  آزار روانی در محیط کار یکی از معضلات مهمی است که تأثیرات عمیقی بر سلامت...