قطعه ادبی((بازگشت به ریشه ها))

 


در دل سرزمینی که بی‌عدالتی بر تپه‌هایش نشسته،  

و تاریکی، به هر گوشه‌ی آن سرایت کرده،  

چهره‌ای از فردا در افق‌های دور نمایان است،  

چهره‌ای که به نور امید و صدای حقیقت روشن می‌شود.

در خیابان‌های پر از سکوت،  

که گویی در انتظار طوفان‌ها ایستاده‌اند،  

صدای تپش قلب مردم،  

هنوز به گوش می‌رسد، از عمق شب‌های بی‌پایان.

هر گام، هر حرکت،  

حکایت از جستجو برای حقیقتی است،  

که در زیر بار ظلم و فساد مدفون شده،  

و اکنون در پی روزی است که هر انسانی،  

بی‌خوف از ظلم، بتواند در آرامش زندگی کند.

در این سرزمین،  

که به خون شهیدان و زخم‌های بی‌شمار آغشته است،  

آرمان‌ها و امیدها هنوز زنده‌اند،  

چون ریشه‌های عمیق عدالت و شرافت،  

در دل خاک و تاریخ این دیار جوانه زده است.


ما به دنبال فردایی هستیم،  

که در آن، هر قطره خون و هر فریاد خاموش،  

نه به فراموشی، بلکه به شکوفایی و پیشرفت بدل شود.  

تا در این سرزمین، دیوارهای فساد و بی‌عدالتی،  

با صدای اتحاد و حقیقت، فرو بریزد.

نظرات

پست‌های پرطرفدار